روایت بازیگر قدیمی ایرانی از همبازی شدن با آنتونی کویین و دستمزدش
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۳۵۴۷۱
بابک والی، بازیگر باسابقه که از مهمترین آثار او بازی در فیلم «محمد رسولالله» ساخته مجید مجیدی است، سالها پیش شانس آن را داشت همبازی آنتونی کوئین، بازیگر مطرح آمریکایی و ایفاگر نقش حمزه (ع) در فیلم «محمد رسولالله» (رسالت) ساخته مصطفی عقاد شود.
او درباره این اتفاق که نخستین حضورش مقابل دوربین بود، گفت: «نخستین کار سینمایی من در اصفهان و سال ۱۳۵۶ با بازی در فیلم سینمایی با آنتونی کوئین برمیگردد که قرار بود در افغانستان ساخته شود، اما به دلیل انقلابی که در این کشور رخ داد، در ایران و در خوراسگان اصفهان فیلمبرداری شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این پیشکسوت سینما و تلویزیون که تجربه هفتهزار بار حضور در صحنههای تئاتر را دارد، در این باره توضیح میدهد: «در سال ۵۶ برای نخستین بار آنتونی کوئین را که در حال دوچرخهسواری در چهارباغ اصفهان بود، دیدم و فکر نمیکردم به ایران آمده باشد.»
او با اشاره به آشنایی خود با بازیگرانی، چون مایکل سارازین، کریستوفر لی و جنیفر اونیل در فیلم سینمایی «کاروانها»، درباره نحوه راهیابی خود برای ایفای نقش در این فیلم سینمایی گفت: «در مهمانسرای شاهعباسی در آمادگاه در رستوران شوهرخواهرم کار میکردم. دستیار آنتونی کوئین به مهمانسرا آمد تا غذا بخورد که وقتی من را که در آن زمان تئاتر بازی میکردم و موهای بلندی هم داشتم دید، از من خواست در این فیلم بازی کنم.»
والی افزود: «ساعت ۶ صبح روز آفیش دنبالم آمدند و به سمت بیابان راه افتادیم. در ابتدا گمان میکردم ساواکیها من را به بهانه بازی با خود به بیابان آوردهاند که وقتی وارد یک آبادی شدیم برای گریم و تست لباس رفتم تا بازی کنم».
او ادامه داد: «در حضور آنتونی کوئین قراردادی در محل لوکیشن و برای روزی هزار تومان دستمزد نوشته شد. در مجموع برای بازی در فیلم ۶ هزار تومان دستمزد گرفتم که در آن زمان پول بسیار زیادی بود. فکرش را هم نمیکردم با یکی از بزرگان سینمای جهان در کشورم بازی کنم.»
والی خاطرنشان کرد: «اصلا فکرش را هم نمیکردم بتوانم در یک فیلم سینمایی آن هم با یکی از بزرگان سینمای جهان در کشور خودم بازی کنم.» «کاروانها» (Caravans) فیلم درام-ماجراجویی محصول ۱۹۷۸ و ساخته مشترک ایران و آمریکاست. داستان فیلم برگرفته از کتابی به همین نام نوشته جیمزای میچنر است که در سال ۱۹۶۲ منتشر شده بود. این فیلم در ایران (کوه خواجه سیستان) ضبط شده و بازیگرانی، چون آنتونی کوئین، جنیفر اونیل، مایکل سارازین، محمدعلی کشاورز و کریستوفر لی در آن ایفای نقش کردهاند.
منبع: ایرنا
منبع: فرارو
کلیدواژه: آنتونی کوئین قیمت طلا و ارز قیمت موبایل آنتونی کوئین فیلم سینمایی بازی کنم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۳۵۴۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت حیرت انگیز یک نویسنده از خاطرهبازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سالها پس از جنگ تحمیلی
احمد دهقان (نویسنده) روایتی قابل توجه از دیدار سردار فتحالله جعفری فرمانده زرهی ایران در دفاع مقدس و فرمانده لشکر یکم عراق در عملیات فتح المبین گفت.
گفتوگوی رادیو مضمون با احمد دهقان را بخوانید:
- فرمانده عراقی کاملاً با دیسیپلین نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت: «من در عملیات فتحالمبین میدانستم ایران میخواهد حمله کند» و داشت برگبرندههایش را برای فرمانده ایرانی رو میکرد.
- فرمانده عراقی ادامه داد: «آن شبی که میخواستید حمله کنید، سکوت بود و من به معاون عملیات خودم گفتم سکوت ایرانیها خیلی خطرناک است و اینها امشب حمله میکنند. بعد به نیروهایی که در شوش داشتیم، آماده باش دادیم و گفتم آماده باشید که ایرانیها میخواهند حمله کنند و کشتار راه بیندازید و خلاصه آن کشتههایی که شما دادید بخاطر پیشبینی من بود».
- آقای جعفری هیچ چیزی نمیگفت و این حالت داشت مرا دیوانه میکرد! جنگی سر میز شام بود و این جنگ کاملا به سمت عراقیها تمایل پیدا کرده بود.
- آقای جعفری شامش را قشنگ خورد و بعد گفت: «تو حسن باقری را میشناسی»؟ فرمانده عراقی گفت: «بله؛ در عملیات فکه شهید شد و اگر او بود، احتمالاً جنگ شما متحول میشد».
- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری دهم اسفند مرا صدا زد و هنگامی که من به قرارگاه رفتم، عکس های تو را به من نشان داد» فرمانده عراقی جا خورده بود!
- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری به من گفت روی تپه سبز برو (تپه سبز مقابل شوش است) و تمامی آتش منطقه را در دست بگیر؛ طوری که هیچ کس بدون اجازهٔ تو حق تیراندازی نداشته باشد.
- حسن باقری گفت که فرمانده گردان مقابل شوش، دیروز با شلیک خمپاره کشته شده و امروز فرمانده لشکر یکم عراق خواهد آمد تا فرمانده گردان جدید را در خط معرفی کند. این فرمانده لشکر آدم ترسویی است و این باید زنده بماند تا ما عملیات خودمان را انجام بدهیم. این باید سالم برود و سالم برگردد؛ چون که معاون او یک بعثی است و اگر فرمانده فعلی کشته شود، او را فرمانده لشکر میکنند؛ پس این فرمانده لشگر باید زنده بماند.»
- آقای جعفری گفت: «من آمدم روی تپه؛ تو با دو تا ماشین به خط آمدی؛ فرمانده ها را جمع کردی. بعد فرمانده جدید را معرفی کردی و دم غروب با همان ماشینی که آمده بودی، برگشتی من غروب آمدم به حسن باقری گفتم تو سالم آمدی و برگشتی»!
منبع: رادیو مضمون
کانال عصر ایران در تلگرام